داستان کوتاه ابلیس و فرعون

ساخت وبلاگ

امکانات وب

مي گويند ابليس، زماني نزد فرعون آمد در حاليکه فرعون خوشه اي انگور در دست داشت و مي خورد.ابليس به او گفت: هيچکس مي تواندکه اين خوشهء انگور را به مرواريد های خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: ….. نه. ابليس با جادوگري و سحر، آن خوشهء انگور را به دانه هاي مرواريد تبديل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: آفرين بر تو که استاد و ماهري. ابليس سيلي اي بر گردن او زد و گفت: مرا با اين استادي به بندگي قبول نکردند، تو با اين حماقت چگونه ادعای خدايي مي کني؟ آموزش راهنمایی و مشاوره...
ما را در سایت آموزش راهنمایی و مشاوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : schoolcounseling بازدید : 82 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55